[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو::
برای نویسندگان::
اصول شفافیت::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
گواهی‌ها

AWT IMAGE

Attribution-NonCommercial
CC BY-NC


AWT IMAGE

Open Access Publishing


AWT IMAGE

Prevent Plagiarism


AWT IMAGE

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۶ نتیجه برای کوهستانی

حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: اشتباهات دارویی در بخش های بیمارستانی یک مشکل قدیمی و بسیار شایع می‌باشد. اطلاعات در دسترس نشان می‌دهد که اشتباهات دارویی در بیماران بستری در بخش‌های بیمارستانی بالا می‌باشد. هدف از این تحقیق تعیین میزان، نوع و علل اشتباهات دارویی دانشجویان پرستاری در بخش مراقبت های ویژه قلبی می‌باشد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی می‌باشد که به صورت خودگزارشی توسط دانشجویان پرستاری انجام شد. در این مطالعه ۶۰ دانشجوی پرستاری به روش سرشماری انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری اطلاعات در این پژوهش از یک پرسشنامه خود ساخته استفاده شد. پرسشنامه شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و سؤالات مربوط به اشتباهات اتفاق افتاده و اشتباهات در شرف وقوع (شامل نوع، علل و گزارش اشتباه به مربی و ...) بود. پس از تهیه پرسشنامه و تعیین اعتبار و اعتماد آن، پرسشنامه مذکور بین واحدهای مورد پژوهش توزیع و جمع‌آوری شد. پس از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: در ۱۰% از واحدهای مورد پژوهش اشتباه دارویی اتفاق افتاده بود، ۶۶/۴۱% از واحدهای مورد پژوهش، اشتباه دارویی در شرف وقوع را گزارش نمودند و ۳۴/۴۸% از دانشجویان هیچ‌گونه اشتباه در شرف وقوع و اتفاق افتاده‌ای را گزارش نکردند. شایع‌ترین نوع اشتباهات دارویی گزارش شده شامل سرعت انفوزیون اشتباه، مقدار اشتباه و داروی اشتباه بود. شایع‌ترین علل اشتباهات دارویی شامل محاسبات دارویی غلط، عدم توجه به مقدار (دوز) دارو در کارت دارویی و دانش ضعیف داروشناسی، ذکر شده بود. شایع‌ترین دارویی که در مورد آن اشتباه رخ داده بود، هپارین گزارش شده بود. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که ۱۰% از دانشجویان مرتکب اشتباه دارویی شده بودند و ۶۶/۴۱% آنان نیز اشتباه در شرف وقوع را گزارش کردند. این امر نشان دهنده احتمال زیاد وقوع اشتباهات دارویی توسط دانشجویان پرستاری در بخش مراقبت‌های ویژه قلبی می‌باشد. به نظر می‌رسد بعضی از این موارد با نوع آموزش پرستار در زمان تحصیل ارتباط دارد. با استفاده از نتایج این تحقیق می‌توانیم با نقاط ضعف دانشجویان و یا نقاط ضعف نظام آموزشی خود آگاه شویم و در جهت رفع آن کوشا باشیم.
دكتر محمدرضا فیاضی بردبار، دكتر علی طلایی، دكتر آریا حجازی، دكتر مهدی طالبی، دكتر لاله کوهستانی، علی اکبر ثمری،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که مطالعه جامعی در رابطه با نقش متغیرهای هواشناسی با خودکشی، خشونت و بستری در بیمارستان های روان پزشکی در ایران انجام نشده بود، مطالعه حاضر به منظور بررسی رابطه بین متغیرهای هواشناسی با انواع خشونت در شهر مشهد انجام شده است. مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی تحلیلی در سال ۱۳۸۴ تعداد موارد بستری های روان پزشکی در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد و تعداد موارد ثبت شده قتل، نزاع و خودکشی در پرونده های پزشکی قانونی شهرستان مشهد به صورت روزانه استخراج گردید. با مراجعه به سازمان هواشناسی استان خراسان، اطلاعات روزانه هواشناسی (فشار هوا، رطوبت و دمای هوا) ثبت شده در آن مرکز نیز به دست آمد. سپس روزهای سال براساس هر کدام از متغیرهای مختلف هواشناسی ذکر شده به ۴ گروه با طیف مختلف تقسیم شـدند. وقوع هر کدام از خشونت های فوق درگروه های مختلف براساس روش های آماری ANOVA و Post Hoc و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها: ارتباط معنی‌داری بین میانگین روزانه دمای هوا، میزان رطوبت، فشار هوا با تعداد روزانه نزاع و بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینا در طول سال ۱۳۸۴ در شهر مشهد وجود داشت، به این صورت که میانگین موارد نزاع و بستری با میانگین درجه حرارت روزانه رابطه مستقیم (۰۰/۰= P) و با حداقل و حداکثر رطوبت و فشار هوا رابطه معکوس داشت (۰۰/۰= P). همچنین این مطالعه نشان داد هیچ کدام از این متغیرهای هواشناسی در میزان بروز قتل و خودکشی در شهر مشهد مؤثر نبوده اند. نتیجه‌گیری: با توجه به مطالعه انجام شده، بین متغیرهای هواشناسی با میزان نزاع و بستری در بیمارستان روان پزشکی ارتباط وجود دارد، این ارتباط با میزان قتل و خودکشی دیده نشد.
سمیه رحیمی احمدآبادی، دکتر آریا حجازی، دکتر حمید عطاران، دکتر حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف، دکتر حسین کارشکی، دکتر لاله کوهستانی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: امروزه به واسطه میزان ناباروری زوج ها و بی سرپرستی کودکان، فرزند خواندگی در کانون توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روان و شیوه های فرزند پروری در زوجین نابارور متقاضی فرزند خواندگی با زوجین بدون فرزند انجام گرفنه و به آزمون فرضیه های زیر پرداخته است:

در شیوه­ های فرزندپروری (قاطع، مستبد، سهل گیر) زوجین نابارور متقاضی فرزندخواندگی با زوجین بدون فرزند تفاوت معنی داری وجود دارد.

در شاخص­های سلامت روانی (نشانه­های جسمانی، اضطراب و بی­خوابی، کژکاری اجتماعی، افسردگی) زوجین نابارور متقاضی فرزندخواندگی با زوجین بدون فرزند تفاوت معنی داری وجود دارد.

روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع طرح های توصیفی است. جامعه پژوهش شامل تمام زوجین متقاضی فرزند خواندگی بوده که در سال ۱۳۹۲ به اداره پزشکی قانونی خراسان رضوی مراجعه نموده اند. ۵۱ زوج به شیوه نمونه در دسترس انتخاب و پرسش نامه سلامت روان و شیوه های فرزند پروری را تکمیل نمودند. بر روی گروه کنترل نیز این پرسش نامه ها اجراشد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه نوزدهم و با روش آماری t مستقل و تحلیل کواریانس (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته ها: بین دو گروه مورد مطالعه و کنترل، از نظر سلامت روان و شیوه های فرزند پروری تفاوت معنی داری وجود دارد (P<۰/۰۵). به طوری که نشانه­های جسمانی، اضطراب و بی­خوابی، کژکاری اجتماعی و افسردگی در زوجین متقاضی فرزند بیشتر از زوجین بدون فرزند بود و هم چنین زوجین متقاضی فرزند شیوه فرزندپروری مستبد و قاطع کمتری داشتند و در شیوه فرزند پروری سهل­گیر تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در سلامت روان و شیوه های فرزند پروری زوجین متقاضی فرزند با زوجین بدون فرزند تفاوت معنی داری وجود دارد. در توجیه این نتایج می توان گفت که استرس ناشی از ناباروری و عدم آموزش کافی در زمینه فرزند پروری می­تواند منجر به مسایل مرتبط با سلامت روان گردد، لذا پیشنهاد می­شود با ارائه مداخلات روان شناختی مناسب و آموزش مهارت­های فرزند پروری برای گروه مورد مطالعه توسط مسئولین ذیربط برنامه ریزی گردد.


دکتر سمیه رحیمی احمدآبادی، دکتر آریا حجازی، دکتر حمید عطاران، دکتر ابوالفضل رحیمی، دکتر لاله کوهستانی، دکتر حسین کارشکی، دکتر حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده


زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه استرس، اضطراب، افسردگی و نقش جنسی افراد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی با افراد عادی می باشد. بررسی این متغیرها می تواند در بالا بردن سطح آگاهی خانواده های افراد مبتلا و نگرش اعضای جامعه نسبت به این افراد مفید واقع شود.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس رویدادی است. جامعه پژوهش شامل تمام افراد متقاضی تغییر جنسیت بوده که در سال ۱۳۹۲ به اداره پزشکی قانونی خراسان رضوی مراجعه نموده اند. ۳۵ نفر به شیوه ی نمونه ی در دسترس انتخاب و پرسش نامه DASS-۲۱ و نقش جنسی ساندرابم را تکمیل نمودند. بر روی  گروه کنترل نیز این پرسش نامه ها اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه نوزدهم و با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری دو عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین دو گروه مورد مطالعه و کنترل، از نظر استرس، اضطراب، افسردگی و نقش جنسی تفاوت معنی داری وجود دارد (P<۰/۰۵).
بحث و نتیجه گیری: تحقیق حاضر بیانگر آنست که افراد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی، در مقیاس های استرس، اضطراب، افسردگی و نقش جنسی نمرات بالاتری نسبت به گروه گواه کسب کردند. بنابراین، ضروری است که به بررسی این عوامل پرداخته شود تا با اطلاع در این خصوص، به پدران و مادران و سایر اعضای خانواده افراد مبتلا که به دلایل فرهنگی و اجتماعی و جنبه های تعصبی و آبرو، به خود اجازه نمی دهند که برای رفع این مشکل بالینی در عضو خانواده اقدامی انجام دهند، آگاهی های لازم در خصوص آسیب های روحی و روانی و مشکل در سازگاری با نقش جنسی در این زمینه داده شود و همچنین جهت جلوگیری از عواقب و پیامدهای ناشی از طرد اعضای خانواده و سرزنش افراد بی اطلاع جامعه در خصوص افراد مبتلا به نارضایتی جنسیتی، ضرورت استفاده از روان درمانی مناسب (فردی، گروه درمانی، خانواده درمانی و مشاوره های اجتماعی) برای این جمعیت بالینی همواره احساس می شود.


دکتر آریا حجازی، دکتر لاله کوهستانی، اکرم فتوت، دکتر فاطمه صادقی پور، دکتر سمیه رحیمی احمد آبادی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به عدم وجود تعاریف دقیق واژه ­های اراده و تمییز از دیدگاه حقوق و روان­شناسی و انطباق این تعاریف با اختلالات روانی و هم چنین وجود اختلاف نظر بین کارشناسان جهت تعیین مسئولیت کیفری بیماران روانی براساس ماده ۱۴۹ قانون مجازات اسلامی لازم شد تا در جهت تعیین شاخص‌های این دو مفهوم این طرح پژوهشی انجام پذیرد.

روش بررسی: این پژوهش با به کار گیری تکنیک فوکوس گروپ و برگزاری پنج جلسه تخصصی با حضور روان­ پزشکان، حقوق­ دانان و قضات شعب مختلف برگزار گردید. در هر جلسه متن ماده واحده ۱۴۹ قانون مجازات اسلامی در اختیار افراد قرار گرفت و از آن­ها خواسته شد دو واژه اراده و قوه­ ی تمییز که در متن این ماده واحده به آن اشاره شده است را تعریف کنند.

یافته­ ها و نتیجه گیری: با جمع بندی مطالب مطرح شده توسط قضات؛ روان­ پزشکان و حقوق ­دانان تعاریفی کاربردی برای دو واژه تمییز و اراده ارایه گردید: اراده "نوعی توانمندی نفسانی توأم با شعور است که به طور مستقیم منشأ بروز رفتار می­شود و در همراهی با صفت قدرت منجر به اختیار و انتخاب آزاد عمل در مقابل اجبار و اضطرار می گردد". اگر فاعل قدرت نداشته باشد، عملی به وقوع نمی­ پیوندد و اگر قدرت داشته باشد و اراده نداشته باشد فعل او اختیاری محسوب نمی­ گردد. قوه تمییز را نیز می‌توان این گونه توصیف نمود: "توانایی فهم ماهیت افعال و درک و پیش بینی آثار و تبعات آن برای خود و دیگران و قدرت تشخیص مباح از ممنوع".


دکتر حمید عطاران، دکتر لاله کوهستانی، زهرا عرفانیان طالعی نوغان، دکتر سید آریا حجازی، اکرم فتوت، دکتر سیده زهره بنی هاشمی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده

هدف: این مطالعه با هدف تعیین شیوع ابتلا به اختلال روان­ پزشکی در مرتکبین به قتل ارجاع شده به کمیسیون روان­ پزشکی پزشکی قانونی خراسان رضوی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳ می­باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع گذشته نگر- توصیفی می­ باشد. جامعه آماری این تحقیق پرونده­ های مربوط به مرتکبین قتل ارجاعی به پزشکی قانونی خراسان رضوی از فروردین ۱۳۹۲ تا پایان اسفند ۱۳۹۳ می ­باشد، که با بررسی این پرونده­ ها و نتایج کمیسیون­ های روان­ پزشکی مربوطه، چک لیستی طراحی شده است که توسط آن اطلاعات کمی و کیفی استخراج و ثبت شد و در پایان یافته ­ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته­ ها: در مطالعه حاضر از مجموع ۹۰ پرونده مورد بررسی، ۴۴ مورد (۴۹/۴ درصد معتبر) مربوط به سال ۹۲ و ۴۵ مورد (۵۰/۶ درصد معتبر) مربوط به سال ۹۳ می­باشد.
۵۵/۲ درصد قاتلین سابقه اعتیاد و یا تداوم مصرف آن را داشتند. در این میان ۱۷/۲ درصد سابقه بیماری روانی که توسط پزشک تشخیص گذاری شده بود داشتند. ۳۱/۸ درصد سابقه مصرف داروی اعصاب و روان، ۱۷ درصد سابقه بستری در بیمارستان روان ­پزشکی، ۷۰/۱ درصد سابقه خودزنی و ۲۸/۷ درصد سابقه اقدام به خودکشی را ذکر نمودند. مجموعاً ۳۶/۷ درصد واجد نوعی اختلال روانی بودند و ۱۲/۸ درصد مسئول اعمال خود شناخته نشدند.
نتیجه گیری: طبق آمار به دست آمده این پژوهش ۶۱/۷ درصد قاتلین اختلال عمده روان­ پزشکی نداشتند اما این به معنی برخورداری این افراد از سلامت روانی نمی­ باشد و حداقل این افراد در حوزه مهارت­ های ارتباطی و حل مسئله، کنترل خشم و قضاوت کلی دارای نقص بودند و این موضوع به نیاز جامعه برای برنامه ریزی جهت ارتقاء سطح سلامت روانی افراد، آموزش مهارت­ های زندگی (کنترل استرس، کنترل خشم و...) و پیش گیری از جرم ­های همراه با خشونت مانند قتل اشاره دارد.

صفحه 1 از 1     

مجله پزشکی قانونی ایران Iranian Journal of Forensic Medicine
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 32 queries by YEKTAWEB 4700