۴ نتیجه برای پایایی
دكتر محمدعلی بشارت،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: پرسشنامه های غربالگری معتبر در زمینه سلامت روانی ابزارهایی مفید برای پژوهش و اقدامات بالینی هستند. این ابزارها نقشی اساسی در شناسایی بیماران روانپزشکی مراجعه کننده به مراکز پزشکی دارند. هدف اصلی این پژوهش بررسی پایایی و روایی فرم کوتاه مقیاس سلامت روانی در جمعیت ایرانی بود.
روش بررسی: ۲۱۴ مراجعه کننده به مراکز مشاوره و دانشجویان دانشگاه های تهران و علم و صنعت ایران در دو گروه بیمار (۱۰۷ =n؛ ۶۴ زن، ۴۳ مرد) و بهنجار (۱۰۷ =n؛ ۶۴ زن، ۴۳ مرد) با اجرای مقیاس سلامت روانی، مقیاس افسردگی بک، مقیاس اضطراب بک و پرسشنامه سلامت عمومی در این پژوهش شرکت کردند. فرم ۲۸ سؤالی مقیاس سلامت روانی (MHI-۲۸) بر اساس ویژگی های روان سنجی فرم ۳۸ سؤالی در مطالعات مقدماتی تهیه شد.
یافته ها: پایایی بازآزمایی مقیاس سلامت روانی بر حسب نتایج دو بار اجرای آزمون و همسانی درونی مقیاس بر حسب ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد و مورد تأیید قرار گرفت. ضرایب آلفای کرونباخ برای بهزیستی و درماندگی روانشناختی در نمونه های بیمار و بهنجار از ۸۹/۰ تا ۹۴/۰ محاسبه شد. ضرایب پایایی بازآزمایی نیز به همین ترتیب از ۸۵/۰ تا ۹۱/۰ به دست آمد. همه ضرایب در سطح ۰۰۱/۰ P< معنادار بودند. روایی همزمان مقیاس سلامت روانی بر حسب ضرایب همبستگی زیر مقیاس های این ابزار با نمره کلی پرسشنامه سلامت عمومی بررسی شد. این ضرایب برای بهزیستی روانشناختی ۸۷/۰- و برای درماندگی روانشناختی ۸۸/۰ محاسبه و در سطح ۰۰۱/۰P< تأیید شد. نتایج مربوط به روایی تفکیکی مقیاس سلامت روانی نیز نشان داد که این مقیاس
می تواند افراد دو گروه بیمار و بهنجار را متمایز کند.
نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، مقیاس سلامت روانی پرسشنامه ای معتبر محسوب می شود و می تواند برای هدف های پژوهشی و بالینی به وسیله پزشکان، روانپزشکان، روانشناسان بالینی و پژوهشگران حوزه سلامت مورد استفاده قرار گیرد.
سحر تمدنی آصفآباد، سید آریا حجازی، شاهد مسعودی، اکرم فتوت،
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
اهداف: این پژوهش با هدف ارزیابی ویژگیهای روانسنجی مقیاس سندرم استکهلم در زنان مراجعهکننده به پزشکی قانونی انجام شد.
ابزار و روش کار: پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفی-پیمایشی از نوع مقطعی است و از مهر تا اسفند سال ۱۳۹۸ روی کلیه زنان (۲۱۱۰ نفر) دچار همسرآزاری مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد، انجام شد. به روش در دسترس و با استفاده از قاعده کلی دانش نمونهگیری در تحلیل عاملی و بر اساس نظریه استیونز، ۳۶۰ زن انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات، شامل مقیاس سندرم استکهلم و پرسشنامه تجدید نظرشده دلبستگی بزرگسالان بودند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، روش همبستگی، ضریب آلفای کرونباخ و ضریب دونیمهکردن در نرمافزار SPSS ۲۶ انجام شد.
یافتهها: بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی، ساختار ۳عاملی (هسته، آسیب روانشناختی و وابستگی عشقی) مقیاس تایید شد. نتایج بررسی روایی همگرا و وگرا از طریق پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان، بیانگر این بود که مقیاس سندرم استکهلم رابطه منفی معنیداری با دلبستگی ایمن و همبستگی مثبت معنیداری با هر دو دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا داشت. ضریب آلفای کرونباخ ۰/۸۸۶ و ضریب دونیمهکردن ۰/۷۰۷ نیز بیانگر پایایی مطلوب مقیاس بود.
نتیجهگیری: مقیاس سندرم استکهلم در نمونههای بالینی ایرانی مراجعهکننده به پزشکی قانونی مشهد از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار است. این پرسشنامه ابزار مفیدی برای غربالگری و تشخیص اولیه است؛ بهطوری که با کمک این مقیاس، میتوان زنان در معرض خطر سندرم استکهلم در حوزه زناشویی را در مراحل اولیه شناسایی کرد و برای مداخله درمانی، اقدامات لازم را به عمل آورد.
رضا حاجمنوچهری، آذر تابش، مژگان نیکپور،
دوره ۳۰، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت بالای صدور نظریههای کارشناسی پزشکی صحیح و متقن در خصوص پروندههای افراد محجور ناشی از دمانس، این مطالعه با هدف بررسی میزان توافق (پایایی) نظرات صادره توسط ادارات کمیسیون پزشکی استانها با کمیسیون پزشکی مرکزی و اثر استفاده از معیارهای تشخیصی مانند آزمون روانشناختی (MMSE)، وجود نتایج یک تصویربرداری عصبی، مشاورههای خارج سازمانی و حضور نورولوژیست در جلسات کارشناسی بر میزان این توافق، صورت گرفت.
روش بررسی: بررسی حاضر روی ۱۲۲ پرونده افراد مدعی محجوریت ناشی از دمانس ارجاع شده به اداره کمیسیون پزشکی مرکزی در فاصله شهریور سال ۱۴۰۱ تا شهریور سال ۱۴۰۲ انجام گرفته است. برای بررسی میزان توافق نظرات صادره از ضریب کاپای کوهن، جهت تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و برای بررسی رابطه بین بعضی از معیارهای تشخیصی بر میزان توافق صورت گرفته از رگرسیون لجستیک با استفاده از نرمافزار SPSS ویرایش ۱۹ استفاده شد.
یافتهها: بین نظریههای کارشناسی صادره در خصوص محجوریت یا عدم محجوریت در آخرین کمیسیون برگزار شده در استانها و اداره کمیسیون مرکزی توافقی خوب با ضریب کاپا ۰.۶۲۶ و در خصوص زمان شروع حجر بین آنها توافقی خوب با ضریب کاپا ۰.۶۸۱ وجود دارد. در ۷۶.۲ درصد پروندهها آزمون MMSE، ۷۷.۸ درصد مشاورههای خارج سازمانی، ۲۴.۶ درصد تصویربرداری عصبی یا نتایج مربوط به آن وجود نداشته است. در صورتی که این سه متغیر دارای اثر معنیدار و مثبتی بر میزان توافقات صورت گرفته دارند.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه میزان توافق در نظریههای کارشناسی صادره بین آخرین کمیسیون برگزار شده در استان و کمیسیون مرکزی خوب است، اما زمانی میتوان بر توافق بین ارزیابها بهعنوان یک منبع قابلاطمینان تکیه کرد که ارزیابیها باتوجه به معیارهای تشخیصی مشخص و استانداردی صورت گرفته باشد؛ لذا استفاده از یک دستورالعمل استاندارد و واحد، بهکارگیری ابزارهای روانسنجی جدید برای تشخیص دقیقتر ظرفیت ذهنی بیماران و آموزش مداوم روانپزشکان و روانشناسان ضروری مینماید.
زهرا فرجیانزاده، محمدرضا خامی، ارغوان تنکابنی، محمد جواد خرازیفرد، ادیبه رضایی،
دوره ۳۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: شیوع بالای بیماری های قلبی-عروقی در بین مراجعین دندانپزشکی لزوم آگاهی کافی در این مورد را میطلبد. هدف این مطالعه تدوین یک پرسشنامه روا و پایا برای سنجش آگاهی دانشجویان دندانپزشکی سال آخر درمورد بیماری های قلبی-عروقی بود.
روش بررسی: پس از طراحی ۳۸ سوال، چهار حوزه تعیین شد و برای تعیین روایی، ۷ نفر متخصص از گروه های دندانپزشکی اجتماعی (۲ نفر)، بیماری های دهان (۲ نفر)، جراحی فک و صورت (۲ نفر) و متخصص قلب (۱ نفر)، شاخص های روایی را ارزیابی کردند و سپس برای سنجش پایایی، فرم نهایی با استفاده از روش test-retest به فاصله دو هفته بین ۲۴ نفر دانشجوی سال آخر دندانپزشکی توزیع شد و آماره کاپا محاسبه گردید.
یافته ها: برای تعیین روایی کل ابزار مقدار S-CVI از رویکرد توافق کلی برابر ۹۴.۷۳ درصد و در رویکرد میانگین برابر ۸۷.۸۴ درصد شد، همچنین مقادیر I-CVI هر سوال نیز بالای ۰.۷۰ بدست آمد. در نهایت از ۳۸ سوال اولیه، ۴ سوال به علت عدم سادگی حذف شد و ضریب کاپای ۳۴ سوال باقیمانده به جز سه سوال مقادیری بالای ۰.۶۱ بدست آمد، میانه ضریب کاپای کل نیز برابر ۰.۷۷ شد.
نتیجه گیری: با توجه به حاصل شدن شاخص های روایی و پایایی در محدوده مطلوب، به نظر می رسد می توان این پرسشنامه را به عنوان ابزاری مفید برای سنجش میزان آگاهی دانشجویان دندانپزشکی از بیماری های قلبی-عروقی استفاده کرد.