1- دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران 2- گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران 3- مرکزتحقیقات پزشکی قانونی، سازمان پزشکی قانونی کشور، تهران، ایران ، fleglaresearch@gmail.com 4- مرکزتحقیقات پزشکی قانونی، سازمان پزشکی قانونی کشور، تهران، ایران
چکیده: (1415 مشاهده)
مقدمه: خشونت خانگی به عنوان مشکلی شایع و عمده، تهدیدکننده سلامت قربانیان در حوزه سلامت روان ویکی از مهمترین منابع استرس درون خانواده است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی فراوانی موارد مادر شوهر آزاری ارجاعی به پزشکی قانونی فارس در طی سالهای ۱۳۹۶ لغایت ۱۳۹۸ است. روش بررسی: در یک مطالعه توصیفی و گذشته نگر، تمامی موارد مادر شوهر آزاری ارجاعی به مراکز معاینات پزشکی قانونی شیرازکه فرد ادعای آسیب فیزیکی توسط عروس خود را در طی سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ عنوان نموده بودند، از نقطه نظر عوامل دموگرافیک و غیر دموگرافیک موثر بر آن مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: مطالعه حاضر نشان دادفراوانی مادر شوهر آزاری در سال ۱۳۹۶، ۲۰.۴ درصد، در سال ۱۳۹۷، ۳۵.۹ درصد و در سال ۱۳۹۸، ۴۳.۷ درصد بود.بیشترین فراوانی تحصیلات در عروس کارشناسی (۳۸.۸ درصد) و در مادر شوهر دیپلم (۲۸.۴ درصد) بود. بیشترین موارد وضعیت تاهل در مورد عروس زندگی با همسر ۶۷ درصد و در مورد مادر شوهر متاهل بودن ۶۳.۱ بود. بیشترین موارد وضعیتزندگی مادر شوهر جدا از عروس با فراوانی ۶۱.۸ درصد بود. بیشترین محل زندگی عروس در شهر با فراوانی ۹۶.۱ درصد بود. یکی از فاکتورهای تاثیر گذار بر خشونت سن بود. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد؛ فراوانی مادر شوهر آزاری در سال های مورد مطالعه روند رو به افزایشی داشت همین طور نتایج مطالعه ما نشان داد، بین سن، تحصیلات، شغل عروس و مادر شوهر تفاوت معنی داری وجود داشت که می تواند خشونت علیه مادر شوهر توسط عروس را تحت تاثیر قرار دهد.
Kazemi F, Keshtkar V, Zarenezhad M, Doroudchi A. Evaluation of the Frequency of Cases of Mother-In-Law Abuse Referred to Fars Forensic Medicine, Iran During the Years 2016 To 2018. Iran J Forensic Med 2023; 29 (4) :230-238 URL: http://sjfm.ir/article-1-1485-fa.html
کاظمی فرانک، کشتکار وحید، زارعنژاد محمد، درودچی علیرضا. بررسی فراوانی موارد مادر شوهر آزاری ارجاعی به پزشکی قانونی فارس در طی سالهای 1396 لغایت 1398. مجله پزشکی قانونی ایران. 1402; 29 (4) :230-238